به گزارش مشرق، به طور کلی به نظر می رسد پروسه بازیکنگیری و سربازگیری تیمهای نظامی در لیگ برتر به کار این تیم ها نیامده است، ملوان با وجود به خدمت گرفتن ستارههای لیگ برتر به دسته پایینتر سقوط کرد و تراکتورسازی هم تنها موفق شد در پنجره زمستانی شروع به بازیکنگیری کرد و شش بازیکن برتر فوتبال ایران را سوای سرباز بودنشان به جمع سرخپوشان تبریزی اضافه کرد.
ملوان درحالی امسال به دسته اول سقوط کرد و انزلی را در ناباوری فرو برد که در ابتدای فصل با بازیکنان نامداری که داشت خیلی ها بر این باور بودند که سال خوبی میتواند داشته باشد. اوضاع در تراکتورسازی هم چنین بود تا اینکه اولیویرا از تیمش دست کشید و کنار رفت و امیر قلعه نویی و تیم نقل و انتقالاتی اش کار را در دست گرفتند و حاتمی و کیانی و شریفی و نانگ و ... را به تراکتور اضافه کردند.
موضوع در مورد سربازها میتواند چنین باشد که هماهنگ کردن آنها بسیار سخت است و چون در مورد آنها انتخاب زیادی انجام نمیگیرد و بیشتر به صورت تصادفی در اختیار باشگاهها قرار میگیرند کار برای هماهنگ کردن مربیان سخت تر میشود.
در آنسو چون سربازها پول های میلیاردی هم نمیگیرند یا این موضوع روی آنها تاثیر بدی میگذارد و انرژی آنها را کم می کند یا اگر چنین هم نکند انگ کم کاری به دلیل پول نگرفتن مثل یک سد روحی ترسناک آنها را آزار داده و راندمان کاری آنها را پایین می آیود.
بسیار کم ممکن است یک سرباز در تیمش شکوفا شود مگر اینکه ستاره نبوده باشد وگرنه ستارههای سرباز حداقل تا این لحظه موجب رشد تیم های خودشان نشدهاند و غالبا شکست خوردهاند هم خودشان و هم باشگاه هایشان برای رسیدن به هدف.
شاید باید در این رابطه تصمیم جدیدی گرفته شود، شاید هم تیم های نظامی باید مراقب بازیکنگیری از میان سربازها باشند تا هم توقعها را بالاتر نبرند و هم اینکه سربازها با خواسته های فنی مربی منطبقتر باشند.
ملوان درحالی امسال به دسته اول سقوط کرد و انزلی را در ناباوری فرو برد که در ابتدای فصل با بازیکنان نامداری که داشت خیلی ها بر این باور بودند که سال خوبی میتواند داشته باشد. اوضاع در تراکتورسازی هم چنین بود تا اینکه اولیویرا از تیمش دست کشید و کنار رفت و امیر قلعه نویی و تیم نقل و انتقالاتی اش کار را در دست گرفتند و حاتمی و کیانی و شریفی و نانگ و ... را به تراکتور اضافه کردند.
موضوع در مورد سربازها میتواند چنین باشد که هماهنگ کردن آنها بسیار سخت است و چون در مورد آنها انتخاب زیادی انجام نمیگیرد و بیشتر به صورت تصادفی در اختیار باشگاهها قرار میگیرند کار برای هماهنگ کردن مربیان سخت تر میشود.
در آنسو چون سربازها پول های میلیاردی هم نمیگیرند یا این موضوع روی آنها تاثیر بدی میگذارد و انرژی آنها را کم می کند یا اگر چنین هم نکند انگ کم کاری به دلیل پول نگرفتن مثل یک سد روحی ترسناک آنها را آزار داده و راندمان کاری آنها را پایین می آیود.
بسیار کم ممکن است یک سرباز در تیمش شکوفا شود مگر اینکه ستاره نبوده باشد وگرنه ستارههای سرباز حداقل تا این لحظه موجب رشد تیم های خودشان نشدهاند و غالبا شکست خوردهاند هم خودشان و هم باشگاه هایشان برای رسیدن به هدف.
شاید باید در این رابطه تصمیم جدیدی گرفته شود، شاید هم تیم های نظامی باید مراقب بازیکنگیری از میان سربازها باشند تا هم توقعها را بالاتر نبرند و هم اینکه سربازها با خواسته های فنی مربی منطبقتر باشند.